براي شروع بد نديدم يه تحليلي از منصوريان داشته باشيم . تحليليكه پارس فوتبال به رشته تحرير در آورده :
آنسوی بام!تحلیلی در رابطه با كاپیتان محبوب استقلال:علیرضا منصوریان!
خبرگزاری پارس فوتبال
هرچه به واپسین روزهای توپ زدنش نزدیکتر می شود,در دل هوادارانش محبوبتر میشود انگار!
آن روزها که شادابی بیشتری داشت و البته ظاهری متفاوت, اینگونه نمی دانست راه ورود به دلها را!
علیرضا منصوریان, این روزها بیش از همیشه کاراکتر مطلوب هوادارانش را بروز می دهد. کاراکتری که بی شک دلخواه است برای تیمی که پایگاهی مردمی دارد و هوادارانی بی شمار.
این ویژگیها همواره با منصوریان همراه بوده است کما بیش. اما گویا او قصد دارد کفشهایش را در شرایطی بیاویزد که کمتر کسی از او آزرده خاطر باشد و دلگیر.
با دوستان مروت میکند و با دشمنان مدارا. با یار و رقیب از درِ رفاقت وارد می شود و با هوادار از راه صداقت. کمتر مسابقه ای با حضور او را می بینیم که دستی نکشد بر سر و گوش حریف و گرم نگیرد با قاضی و سایر عوامل.
در فوتبالی که بسیار می بینیم جنگ و جدل بر سر کاپیتانی را , بزرگواری میکند و می بندد و می بیند این نوار سنگین را بر بازوی جوانترها. بازو بندی که کم چیزی نیست و کم اعتباری ندارد در فوتبال این دیار.
در یک کلام , چیزی که از او می بینیم را, کمتر دیده ایم از استقلال چند سال پیش و کاپیتان آن روزهایش. چیزیکه علی منصور نشان می دهد , کما بیش همانست که انتظار می رود از مردی در چنین جایگاه.
اما گاه دیده می شود که منصوریان , چنان سرگرم خرج کردن مرام و معرفتش میشود که غافل می شود از وظایف فنی اش در میدان.آنچنان باب میل هوادار رفتار می کند و آنچنان به دلجویی از یار خودی و رقیب, نیمکت خودی و نیمکت حریف, قاضی و هوادار و دیگران می پردازد که عملکر فنی اش تحت تا ثیر قرار میگیرد , لاجرم!
نمونه اش دستبوسی ژنرال بود در کرمان. چیزیکه خوش نیامد به مذاق بعضیها. روزیکه عملکردی ضعیف داشت , شاید بواسطه ی غرق شدن در فضایی که می خواست سرشار باشد از عطر رفاقت و بوی معرفت.
شاید اینها نیز برای مرد کهنه کار آبیها , حاشیه باشد, از نوع مثبتش!
اما به هر حال , حاشیه, حاشیه است و موثر در عملکرد فنی بازیکن.
اینگونه رفتارهای منصوریان , هر چند نیکوست و دلنشین در نزد دوستداران, اما به نظر می رسد که او به لبه ی دیگر پشت بام نزدیک می شود, گهگاه!
در هر صورت , منش و کردار او را باید ارج نهاد, هر چند که گاه بوی افراط بگیرد و رنگ اغراق.